حديث ثقلين و سفينه

حديث ثقلين :
قال رسول الله صلى الله عليه و آله ن انى تارك فيكم الثقلين كتاب الله و
عترتى اهل بيتى لن تضلوا ما ان تمسكتم بهما (166)لن يفتر قاحتى يردا على
الحوض .
حديث ثقلين از احاديث مسلم و قطعى است كه به سندهاى معتبر و عبارات مختلف
روايت شده و سنى و شيعه به صحتش اعتراف دارند از اين حديث و امثال آن چند
مطلب استفاده مى شود :
1- چنان كه قرآن تا قيامت در ميان مردم باقى مى ماند، عترت پيغمبر صلى
الله عليه و آله و نيز تا قيامت باقى خواهند ماند، يعنى هيچ زمانى زمين از
وجود امام و رهبر حقيقى خالى نمى شود.
2- پيغبمر اسلام صلى الله عليه و آله با اين دو امانت بزرگوار تمام
احتياجات علمى و دينى مسلمين را تامين كرده واهل بيتش را به عنوان مرجع
علم و دانش به مسلمين معرفى كرده ، اقوال و اعمالشان را معتبر دانسته است .
3- قرآن و اهل بيت نبايد از هم جدا شوند و هيچ مسلمانى حق ندارد، علوم اهل
بيت اعراض كند و خودش را از ارشاد و هدايت آنان بيرون نمايد.
4- مردم اگر از اهل بيت پيروى كنند و به اقوال آنان تمسك جويند گمراه نمى شوند و هميشه حق در نزد آنهاست .
5- همه احيتاجات دينى (سایت مناجات : بهتر بود کلمه دینی حذف می شد) مردم
نزد اهل بيت موجود است هر كس از آنها پيروى كند گمراه نمى شود و به سعادت
حقيقى نايل مى گردد، يعنى اهل بيت از خطا و اشتباه معصومند و با همين
قرينه معلوم مى شود كه مراد از اهل بيت و عترت تمام خويشان و اولاد پيغمبر
صلى الله عليه و آله نيست ، بلكه افرادى هستند كه از جهت علوم دين كاملند
و خطا و عصيان در وجودشان راه ندارد تا صلاحيت رهبرى داشته باشند. و آنها
عبارتند از على بن ابى طالب و يازده فرزندش (167) كه يكى پس از ديگرى به
امامت منصوب شدند، چنان كه در روايت نيز به همين معنا تفسير شده است از
باب نمونه :
ابن عباس مى گويد: به رسول اكرم صلى الله عليه و آله گفتم : خويشان شما كه
دوست داشتن آنها واجب است كيانند ؟ فرمود: على و فاطمه و حسن و حسين عليهم
السلام . (168)
جابر مى گويد : رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: خدا ذريه هر پيغمبر
را در صلب خودش قرار داده ولى ذريه مرا در صلب على عليه السلام قرار داد.
(169) بر وجوب تمسك به ثقلين در روايات سنى 39 حديث ذكر شده است. (170) بر
وجوب تمسك به ثقلين در روايات شيعه 82 حديث ذكر شده است. (171)
حديث عترت مشتمل بر هشت فضيلت براى ائمه اطهار (ع) :
حديث عترت كه از نظر شيعه و سنى متواتر است و در صحت آن ترديد نيست دلالت بر چند فضيلت بزرگ براى ائمه اطهار علهيم السلام دارد:
1- اهل بيت عصمت پس از پيغمبر صلى الله عليه و آله بهترين مردم هستند.
2- همه مردم به وجود آنها نيازمندند ولى آنان از همه مردم بى نيازند.
3- دلالت بر عصمت و طهارت آنان دارد .
4- ائمه اطهار عالم به تمام علوم قرآن هستند.
5- آنها از جانب خدا و پيغمبر صلى الله عليه و آله خليفه و جانشين آن حضرت هستند.
6- امامت و پيشوايى منحصر در آنهاست .
7- براى راه يافتن تنها بايد دست به دامان آنها زد و از آنان مدد خواست.
8- تا روز رستاخيز زمين از وجود آنان خالى نخواهد بود. (172)
حديث سفينه :
اين حديث را نيز بيشتر محدثان اهل سنت در صاح و مسانيد خود به طرق مختلف و
متعدد آورده اند، چنان كه به مستدرك حاكم (ج 3، ص 151 ) و نيز به اواسط
طبرانى به نقل از اربعين نبهانى (ص 216 ) مى توان مراجعه كرد و به بخشى از
اسناد و ماخد حديث دست يافت . و اينك متن حديث :
عن رسول الله صلى الله عليه و آله ن الا ان مثل اهل بيتى فيكم مثل سفينه نوح من ركبها نجا ومن تخلف عنها غرق و هوى . (173)
رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: اهل بيت من در ميان شما و براى شما
امت مانند كشتى نوح است كه هر كس آن را سوار شد، نجات پيدا كرد و هر كس از
آن كناره گرفت هلاك گرديد.
عترت و اهل بيت در رديف قرآن به عنوان يكى از دو بازمانده پيغمبر صلى الله
عليه و آله و مرجه مسلمين و كشتى نجات و رهنما و ناخداى امت معرفى شده اند
پس بر امت اسلامى واجب است اهل بيت را پيشوا و مقتدا بشمرند و از آنها
معالم دين خود را اخذ كنند.
استمداد حضرت سليمان عليه السلام به پنچ نور الهى:
در جنگ جهانى اول (1916م ) هنگامى كه عده اى از سربازان انگليسى در چند
كيلومترى بيت المقدس مشغول سنگرگيرى و حمله بودند، در دهكده كوچكى به نام
اونتره يك لوح نقره اى پيدا كردند كه حاشيه اى به جواهرات گرانبها مرصع و
در وسطش خطوطى به حروف طلايى نگارش يافته بود. و چون آن را نزد فرمانده
خود ميجراى اين گريندل بردند هر چه كوشيد نتوانست از آن چيزى بفهمد، ولى
دريافت كه اين نوشته به زبان بيگانه و بسيار قديمى است .
سرانجام اين لوح دست به دست گرديد تا به دست سرپرسست ارتش بريتانيا
ليفتونانت و گلدستون رسيد و ايشان هم آن را به دست باستان شناسان بريتانيا
سپردند.
پس از پايان جنگ (1918م ) درباره لوح مذكور به تحقيق و بررسى پرداختند و
كميته اى تشكيل دادند كه اساتيد زبان هاى باستانى بريتانيا، آمريكا،
فرانسه ، آلمان و ديگر كشورهاى اروپايى عضو آن كميته بودند.
پس از چند ماه بررسى و تحقيق درسوم ژانويه 1920 م معلوم شد كه اين لوح
مقدسى است به نام لوح سليمان و سخنانى از حضرت سليمان عليه السلام را در
بردارد كه به الفاظ عبرانى قديم نگارش يافته و ما اكنون خود الفاظ را با
ترجمه اش در اين جا مى آوريم. (174)
از راست به چپ خوانده شود : < متاسفانه نتوانستیم آن را بیابیم >
زبان عبرانى هم مانند ساير زبان ها دگرگونى يافته و حروف آن بسيار متحول
شده چنان كه طبق گفته محققان و اساتيد زبان هاى باستانى ، حروف تهجى آن در
زمان حضرت سليمان عليه السلام از راست به چپ بدن صورت بوده است :
اما اكنون از چپ به راست بدين صورت است : < متاسفانه نتوانستیم آن را بیابیم >
اما در اين زمان از چپ به راست بدين صورت است . (175) : < متاسفانه نتوانستیم آن را بیابیم >
و اينك ترجمه لوح سلميانى :
الله
احمد ايلى
حاسن با هتول حاسين
ياه احمد! مقذا يعنى : اى احمد! فريادم رس
يا ايلى ! يعنى يا على ! مرا مدد فرماى
يا باهتول ! يعنى كاشئى يعنى اى بتول ، نظر مرحمت فرماى
ياه حاسن ! ضو مظع يعنى : اى حسن ! كرم فرماى
ياه حاسين ! با رفو يعنى : يا حسين ! خوش بخش
امو سليمان صوه عئجب زالهلاد افتا يعنى : اين سلميان اكنون به اين پنج بزرگوار استغاثه مى كند.
بذت الله كم ايلى يعنى و على قدرت الله است .
اعضاى كميته چون بر مضمون نوشته لوح مقدس اطلاع يافتند هر يك با ديده تعجب
به ديگرى نگريستند و انگشت حيرت به دندان گزيدند و پس از تبادل نظر قراد
، شد كه لوح در موزه سلطنتى بريتانيا نگهداى شود.
اما چون اين خبر به اسقف اعظم انگلستان (BISHOP lord) رسيد ، فرمان محرمانه اى به كميته نوشت كه خلاصه اش اين است :
اگر اين لوح درموزه گذاشته شود و در ديدگاه مردم قرار گيرد، اساس مسحيت
متزلزل خواهد شد و سرانجام خود مسيحيان جنازه مسيحيت را بر دوش بلند كرده
و در قبر فراموشى دفن خواهند كرد از اين رو بهتر است كه لوح مذكور را در
راز خانه كليساى انگلستان گذارده شود و جز اسثقف و اهل سر كسى آن را
نبيند. (176)
كسانى كه اين لوح را ديدند و بينشى داشتند، گرايشى عجيب ، به اسلام پيدا
كردند و همان وقت ميان دو نفر از دانشمندن به نام وليم و تامس درباره
لوح گفت و گوهايى شد كه به اسلام آوردن هر دو انجاميد. سپس وليم ، كرم
حسين ، و تامس فضل حسين ناميده شد. (177)
اهل بيت عليهم اسلام كشتى نجاتند :
نور بصيرت از در عترت مصطفى طلب
دم به دم گوش هوش مى فكند اين سروش
معرفت از طلب كنى از بركات ماه طلب
هست سفينه نجات عترت و ما خدا خدا
دست در اين سفينه زن دامن ناخدا طلب
خسته جهل را بگو هرزه مگرد كو به كو
از بر ما شفا بجو از در ما دوا طلب . (178)
پنج نور الهى در كشتى نوح عليه السلام :
در ژوتيه 1951 م گروهى از دانشمندان معدن شناس روسى براى معدن يابى ،
مشغول زمين كاوى بودند كه ناگهان به تخته چوب هايى پوسيده برخوردند و پس
از كاوش بيشتر معلوم شد كه آن جا چوب هاى بسيارى در زير زمين وجود داشته
كه كه گذشت زمان ، آنها را كهنه و پوسيده ساخته از علايمى دريافتند كه
بايد اين چوب ها غير عادى مشتمل بر راز نهفته اى باشد.
اين بود كه با دقت كامل زمين را شكافتند و در نتيجه اى تخته چوب هاى
پوسيده و چيزيهايى ديگرى از آن جا در آوردند و در آن ميان ، تخته چوبى به
شكل مستطيل يافتند كه همه را به حيرت انداخت ، زيرا بر اثر گذشت زمان
كهنگى و پوسيدگى به تمام چوب ها راه يافته بود جز اين تخته چهارده اينچ
(179) طول و ده اينج عرض داشت و حروفى چند بر آن نقش بسته بود.
دولت روس براى بررسى درباره اين تخته چوب در 27 فوريه 1953 م كميته اى
تشكيل داد كه اعضاى آن باستان شناسان و استادان زبان هاى باستانى بودند و
ما اكنون نام و عنوان آنان را در اين جا مى آوريم :
1- سولى نوف ، استاد دانشگاه مسكو (بخش زبان ها )
2- ايفاهان خينو، استاد زبان هاى باستانى در دانشكده رچاينا
3- ميثائن لوفارتگ ، رئيس اداره باستانى شناسى
4- تانمول گورتن استاد زبان در دانشگده كيفرو
5-دى راكن عتيقه شناس و استاد دانگشاه لنين
6- ايم احمد كولاد، ناظم اداره تحقيق زتكومن
7- ميجر كولتوف ، (180) ناظر دفتر تحقيقات دانشكده استالين
سرانجام پس از هشت ماه تحقيق و كاوش ، اسرار آن تخته چوب براى كميته كشف
معلوم شد كه اين تخته چوب از كشتى نوح عليه السلام است كه براى تمين و مدد
خواهى بر آن نوشته و بر كشتى نصب كرده است .
در وسط تخته چوب يك تصوير پنجه نمايى وجود داشت كه عبارتى چند به زبان
سامانى (181) بر آن نگاشته بر آن نگاشته بود و ما اكنون آن تخته را در
ديدگاه خوانندگان محترم قرار مى دهيم تا تصوير و نوشته ها را چنانكه در
زمان حضرت نوح عليه السلام بوده مشاهده كنند:
از راست به چپ خوانده مى شود : < عکس مورد نظر یافت نشد. >
كميته تحقق پس از هشت ماه فكر و دقت و زحمت نوشته مذكور را خواندند و به حروف روس درآوردند (182) بدين صورت :
حروف بالاى پنجه : < عکس مورد نظر یافت نشد. >
حروف زير پنجه : < عکس مورد نظر یافت نشد. >
سپس استاد زبان شناس بريتانيا maks .f . n .mr الفاظ مذكور را به انگليسى چنين ترجمه كرد:
:With Mercy Andwithyour Holybodies
Mohamad. Alia. Shabbir.
Fatema.
They All Are Biggests And Honou
rables.
Theworld Established For Them.
Help Me By Their Names.
اى لطف خدا من ! اى مدد كار من !
به لطف و مرحمت خود و به طفيل و ذوات مقدس محمد، ايليا، شبر، شبير، و فاطمه عليهم السلام دست مرا بگير.
اين پنج وجود مقدس از همه با عظمت تر و واجب الاحترام هستند و تمام دنياى براى آنان بر پا شده است.
پروردگارا به واسطه نامشان مرا مدد فرماى .
تو مى توانى همه را به راه راست هدايت نمايى (183)
دشمنان اهل بيت عليهم السلام بخوانند :
كتاب (ادريس ص 514 و 515 چاپ لندن به سال 1895) به زبان سريان :
اگر اينها نبودند من تو را (خطاب به آدم عليه السلام) نمى آفريدم و نه
آسمان و نه زمين و نه بهشت و نه جهنم و نه آفتاب و نه ماه را عرض كردم
پروردگارا، نام اينها چيست ؟
به آدم خطاب رسيد: به ساق عرض بنگر، چون نگريستم ديدم اين پنج نام مبارك
نوشته : (پارقليطا (محمد) ، و ايليا (على) ، طليه (فاطمه) شبر (حسن) شبير
(حسين) پس مخلوقات مرا تسبيح كنيد كه نيست خدايى جز من و محمد صلى الله
عليه و آله فرستاده من است . (184)
مثل اهل بيت عليهم السلام مثل كشتى نوح است :
شيعه با اقتدا به اهل بيت كتاب و سنت عمل كرده است پيروان اهل بيت ميان
خود و اسلام ديوارى به وجود نياورده و به شخصى بيگانه از اسلام رو نكرده و
اشخاصى را كه اسلام آنها را مقتدا و امام نساخته امام نساختند. (185)
بلكه به كسانى رو كرده اند كه بنيان گذار شريعت فرمان داده پس نام شيعه
مرز و حايلى ميان آنها و اسلام نيست ولى بر حنيفه و مالكيه شافعيه و
حنبليه و ديگر فرق اسلام است كه اين ديوارها را از ميان خود و اسلام
بردارند ميان خود و اسلام ابوحنيفه و مالك بن انس و محمد بن ادريس شافعى و
احمد بن حنبل و ابوالحسن اشعرى را فاصله و حايل نسازند، اين فقيهان و
محدثان و متكلمان مانند ديگر فقيهان و محدثان و متكلمان اسلامى بودند نه
بيش.
حدود سه قرن اول اسلامى از اين مذاهب در ميان نبود زيرا ابوالحسن اشعرى در
270 هجرى متولد و حدود 335 درگذشت و احمد بن حنبل در 164 متولد به سال 241
وفات يافت و نيز در سال 95متولد و در 175 وفات يافته و ابوحنيفه متولد به
سال 70 و متوفا به سال 150 است.
اما لزوم اقتدا به اهل بيت و اعتراف به امامت و ولايت و ناخدايى آنها
(مساوى است با تشيع) نه فاصله زمانى از اسلام نه از متن اسلام بيگانه است.
(186)
ابن عباس مى گويد: پيغمبر فرمود:
مثل اهل بيت من مثل كشتى نوح است كه هر كس در آن سوار شد نجات يافت و هر كه تخلف نمود غرق شد.
علامه طباطبائى صاحب تفسير الميزان بعد از نقل حديث مزبور از كتب علامه از
جمله ذخائر القبى (ص 20) الصواعق المحرقه ، تاليف ابن حجر، (چاپ قاهره ، ص
150 و 84) تاريخ الخلفاء،تاليف سيوطى (ص 307) نور الابصار، تاليف شبلنجى ،
(چاپ مصر، ص 114) مى گويد: غاية المرام (ص 237) حديث مذكور را به يازده
طريق از عامه و هفت طريق از خاصه نقل كرده است. (187)
در بعضى از كتاب هاى تاريخ گفته شده است از طريق شيعه نه حديث به اين مضمون نقل شده است.
امام حسين عليه السلام كشتى نجات است :
در مدينة المعاجز از حسين بن على عليه السلام مروى است :
قال اتيت جدى رسول الله صلى الله عليه و آله فرايت ابى بن كعب جالسا عنده ، فقال ، جدى مرحبا بك يا زين السماوات و الارض. (188)
مى فرمايد: به نزد جدم رسول خدا صلى الله عليه و آله رفتم و ديدم ابى بن
كعب در نزد او نشسته است چون مرا ديد فرمود: آفرين باد تو را اى زينت
آسمان ها و زمين است.
فقال النبى صلى الله عليه و آله : يا ابى كعب ، و الذى بعثنى ، بالخق نبيا
ان الحسين بن على فى السماوات اعظم مما هو فى الارض و اسمه مكتوب عن يمين
العرش : ان الحسين مصباح الهدى و سفينة النجاة .
رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: اى ابى بن كعب ، سوگند به آن كسى كه
مرا به راستى مبعوث فرمود، حسين بن على در آسمان ها بزرگتر از آن است كه
در زمين است ، و اسم او در طرف راست عرش نوشته شده است كه حسين چراغ هدايت
و كشتى نجات است يعنى از بركت او بشر گمراه به حق و اصل آيد كشتى نجات
خلاصى از عذاب دنيا و آخرت است.